رویدادهای عمومی

شهید محراب آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی


خلاصه :

 اولين شهيد محراب انقلاب اسلامي

آیت ­الله سید محمد­علی قاضی طباطبایی در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی مصادف با ۱۳۳۱ هجری قمری در تبریز متولد شد. پدرش حاج سیدباقر مشهور به میرزا باقر از شاگردان میرزای شیرازی در سامرا بود. پدر مادر سید علی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶) نیز از عالمان و عابدان بود و با ملا هادی سبزواری مصاحبت داشت.

     حدود سال 1310 شمسی و در پی مخالفت برخی روحانیون تبریز از جمله میرزا باقر قاضی طباطبایی (پدر سیدمحمدعلی) با سیاست های اسلام ستیز رضاشاه پهلوی، سیدمحمدعلی 16 ساله به همراه پدر به تهران و سپس مشهد مقدس تبعید می شود. 12 سال بعد یعنی سال 1359 هجری قمری برای تکمیل مبانی علمی و دینی راهی شهر مقدس قم شد.

     وی پس از ورود به شهر قم با امام خمینی(رحمه الله) و چگونگی برگزاری جلسات درس ایشان آشنا و از همان ابتدا شیفته شخصیت برجسته امام خمینی(رحمه الله) شد. مؤلف کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی» دراین باره می نویسد: «بعضی از شاگردان بودند که از جمیع جهات از محضر امام (رحمه الله) استفاده کردند و به درجه عالی نائل شدند که یکی از آنها حضرت آیت الله قاضی طباطبایی تبریزی است.»

     شهید قاضی طباطبایی در طول اقامت 10 ساله در قم از محضر آیات عظام گلپایگانی و حاج سید محمد حجت کوه کمره ای نیز دروس فقه، اصول، درایه و رجال را فراگرفت و به مدت پنج سال از محضر آیت الله صدر هم بهره مند شد. سال 1369 هجری قمری آغاز هجرت شهید قاضی طباطبایی به نجف برای بهره گیری از محضر علمای بزرگ این دیار است.

     وی در حوزه نجف نیز به محضر بزرگانی چون آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی و محمد حسین کاشف الغطاء مشرف شد و در محضر آنان تلمذ کرد و پس از سه سال اقامت در نجف به درجات عالی فقاهت رسید و از مراجع بزرگی همچون آیت الله حکیم و آیت الله کاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نایل شد و اواخر سال 1372 هجری قمری(1331 شمسی ) به سبب پاره ای مشکلات و به رغم میل باطنی به تبریز مراجعت کرد.

     آیت الله قاضی طباطبایی پس از ورود به تبریز ضمن ادامه کارهای تحقیقاتی که از سالیان پیش شروع کرده بود، با همتی والا و اخلاصی کم نظیر قدم در عرصه ارشاد و تبلیغ نهاد. ثمره بیش از سی سال تلاش برای کسب معارف و علوم اسلامی، انتشار آثار و تحقیقات ژرفی از جمله 40 کتاب و دهها مقاله و رساله علمی است.

     کار تحقیقاتی و نویسندگی شهید قاضی طباطبایی از دو جهت حائز اهمیت است؛ یکی نوشتن کتاب های مستقل در رشته های مختلف و دیگر اینکه ایشان با تلاش خالصانه و گرانقدر خود، افکار نوآورانه دیگر دانشمندان بزرگ را که شاید در اثر گذشت زمان به فراموشی سپرده می شد و از بین می رفت، احیا کرده است.

 

     با آغاز دوره جدید مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی (رحمه الله) در سال 1342 شمسی، شهید قاضی نیز به عنوان یکی از ارکان مبارزه، رهبری مردم غیور آذربایجان را در آن سال ها به عهده گرفت. وی در آن دوران که حتی ذکر نام امام خمینی (رحمه الله) جرم محسوب می شد، در منابر و سخنرانی های خود از امام یاد و علناً از رژیم انتقاد می کرد.

     به دنبال سخنرانی های آتشین و افشاگرانه آیت الله قاضی طباطبایی ساواک 13 آذر 1342 او را دستگیر و به همراه برخی علمای تبریز راهی زندان قزل قلعه کرد و با گذشت دو ماه و 15 روز به سلطنت آباد تهران برده و بعد از چند روز با ضمانت برادرشان مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد می شود.

     پس از چهارماه به ساواک خبر می رسد که آیت الله قاضی به شهر مقدس قم رفته و با امام خمینی (رحمه الله) دیدار کرده است. وی پس از دیدار با امام برای زیارت حضرت رضا (علیه السّلام) به شهر مقدس مشهد مشرف شد و بعد از آن به رغم اینکه در تبعید بود، بدون اجازه رژیم، تهران را ترک و به تبریز بازگشت.

     با انتشار خبر مراجعت ایشان به تبریز هزاران نفر از مردم از راه آهن تا محل زندگی شهید قاضی منتظر ایستاده و چنان استقبالی از ایشان به عمل آوردند که در تاریخ تبریز به یادگار مانده است. مشاهده چنین استقبال باشکوهی رژیم را به وحشت انداخت لذا در موضع انفعالی قرار گرفت و نیمه شب همان روز او را مجدداً دستگیر و به یکی از خانه های امن ساواک در سلطنت آباد تهران منتقل کردند.

     در اثر فعالیت و نامه آیت الله حاج سید محمدهادی میلانی، شهید قاضی طباطبایی بعد از 40  روز حصر در سلطنت آباد، به قید عدم خروج از حوزه قضایی تهران، مرخص شد و به منزل عموزاده اش در تهران رفت. اما پس از چهار ماه مجدداً به تبریز مراجعت کرد و پس از ورود، طی سخنانی ضمن بیان وضعیت خود در زندان ساواک و مطلع کردن مردم از جنایات رژیم نسبت به خود و دیگر علما، به انتقاد از وضعیت موجود پرداخت.

     ساواک که تحمل سخنان این سید جلیل القدر را نداشت، برای بار سوم وی را 29 مرداد 1343 دستگیر و به تهران منتقل کرد. شهید قاضی طباطبایی در تهران به علت صدمات وارده در زندان ساواک بیمار و در بیمارستان «مهر» زیر نظر و مراقبت شدید ساواک به مدت 6 ماه بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و در حالیکه آثار کسالت جسمی و جراحت روحی در وجودش کاملاً مشهود بود، 11 آذر همان سال به عراق تبعید شد.

     آیت الله قاضی طباطبایی در مدت تبعید فرصت را مغتنم شمرد و از علمای حوزه نجف، خصوصاً از محضر مقتدای خویش حضرت امام خمینی (رحمه الله) استفاده های شایانی کرد. شهید قاضی 19 تیر 1344 از تبعید خلاصی یافت و پس از حدود هشت ماه مجدداً به تبریز مراجعت کرد و در ادامه مسیر گذشته به تبلیغ و نشر معارف الهی و افشای چهره زشت رژیم پرداخت.

     آیت الله قاضی طباطبایی در 30 آذر ماه سال 1347 شمسی مصادف با عید سعید فطر در خلال سخنرانی خود به جنایات رژیم اسرائیل غاصب اشاره کرد و پرده از روابط مخفی شاه و رژیم صهیونیستی برداشت. به دنبال این سخنرانی آتشین، مزدوران رژیم طی یک نشست فرمایشی، این مجاهد نستوه را محکوم به شش ماه تبعید در بافت کرمان کردند.

     مدت اقامت وی در «بافت» نیز در زمینه افشای رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود. وی همچنین نسبت به انعکاس اخبار ایران به خارج از کشور تلاش های فراوانی  کرد که مقالات متعدد ایشان که به وسیله پیک های مخفی ارسال می شد، در جراید کشورهای لبنان، سوریه و عراق به چاپ می رسید و طی آنها آیت الله قاضی با بیان شیوای عربی، فجایع رژیم را برمی شمرد و روحانیون خود فروخته را که در تحکیم حکومت های ظالم تلاش می کردند، محکوم می کرد.

     آیت الله قاضی طباطبایی 7 تیر 1348 پس از تحمل 6 ماه تبعید در بافت کرمان، به زنجان تبعید شد، اما بدون توجه به دستور ساواک و با شهامت و شجاعت خاص خود به سوی تبریز حرکت کرد. هنگامی که  به بستان آباد، 60 کیلومتری تبریز رسید، ساواک از موضوع مطلع شد و بلافاصله دستور داد از ورود ایشان به تبریز جلوگیری شود و ایشان را به زنجان راهی کنند.

     آیت الله قاضی بیش از چهار ماه در زنجان به حالت تبعید به سر برد تا با وساطت آیت الله سید احمد خوانساری از تبعید رها شد و 29 آبان 1348 به تهران رفت و پس از آن 6 آذر 1348 به تبریز مراجعت فرمود.

     وی با اوج گیری مبارزات امّت بیدار و ظلم ستیز ایران که به واسطه شهادت حاج آقا مصطفی خمینی (رحمه الله) و مجالس منعقده برای آن فقید شهید پیش آمد در آذربایجان سنگری مستحکم برای دفاع از حریم اسلام و مبارزه با مظاهر طاغوت بنا نهاد. پس از واقعه 19 دی در قم، منزل او پناهگاه مبارزان مسلمان بود قیام قهرمانانه مردم تبریز در 29 بهمن سال 1356 نیز با هدایت های این شخصیت عظیم صورت گرفت.

     هنوز سه ماه از طلیعه انقلاب شکوهمند اسلامی نگذشته بود که ستاره درخشانی از آسمان پرفروغ علم و فقاهت غروب کرد. گروهک منحرف و مزدور فرقان، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه، آیت الله مرتضی مطهری را به شهادت رساند و با این جنایت خود دل همگان را داغدار کرد. وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری به گوش آیت الله قاضی طباطبایی رسید بسیار متأثر و غمگین شد و همواره به اطرافیان خود می فرمود: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری روزی به فیض شهادت برسم.»

 

     آرزوی این شهید بزرگوار حدود 6 ماه بعد محقق شد. طلایه دار شهدای محراب انقلاب اسلامی در دهم آبان 1358 شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط گروهک افراطی فرقان مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نائل می شود.

پیام امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به مناسبت شهادت آیت الله قاضی طباطبائی

      بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون با کمال تاسف، ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبائی رحمت الله علیه را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم. ملت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز باید در این مصیبت های بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خود باختگی آنان است، هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پای ننشینید تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند. عزیزان من در انقلابی که ابر قدرت ها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است، این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتناب ناپذیر است.

     ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است، ادامه دهیم. شهادت در راه خداوند، زندگی افتخار آمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت هاست. ملت های مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبائی خواستارم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته روح الله الموسوی الخمینی تاریخ: 1358/08/11»

منبع: پایگاه حوزه

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران